سلام دوستای گلم

به وبلاگ حقیرانه من خوش اومدین

نظر یادتون نره(لطفا)



جمعه 7 مهر 1398برچسب:, |

 
 

 


 


جمعه 7 مهر 1391برچسب:, |


 

میان سکوت و آسمان و زمین ، دلهره ای بود…خیلی وقت بود آسمان گریه نمی کرد، طوفان غوغا نمی کرد!…خیلی وقت بود، چشمها گریه نمی کرد، آسمان ناله نمی کرد!…در پشت سکوت سنگین آسمان رازی بود.
آسمان نمی خواست رازش را فاش کند! درد و دل داشت در دلش که نمی خواست خالی اش کند. به فکر فرو رفتم…چرا آسمان تنها زمستان که فرا رسد درد و دلهایش را بیرون می ریزد؟ چرا آسمان تنها در زمستان بیشتر می گرید،و از گریه هایش سیل به پا می کند.
آسمان نیاز به درد و دل دارد، همزبانش ابرهای سیاه هستند، دلدارش بادهای خزان هستند…آسمان نیاز به دلدار دارد…اما ابرها به خواب رفته اند…
آسمان وقتی دلگیر می شود ابری می شودآسمان وقتی دلگیر می شود تنها می گرید.فریاد می زند اما صحبت نمی کند!
صدای رعدش همان فریاد بی صداست! همان ناله آشناست!
دلم می خواهد زمستان فرا رسد تا باز هم آسمان دلش را خالی کند…
دلم می خواهد به گریه های آسمان نگاه بیندازم و من هم مثل آسمان گریه کنم…می خواهم حالا که همزبانی ندارم مثل آسمان باشم…
آسمان زمانی که آبی است ، آرام است…اما زمانی که ابری است گریان است!
آسمان منتظر زمستان است، منتظر ابرهای سیاه سر گردان است!
آسمان منتظر طوفان است، طوفان خشمگین بی قرار است!
آسمان نیاز به محبت دارد ، آسمان نیاز به همدل دارد!
پس همزبان آسمان چه کسی باشد.؟
خورشید که می آید غروب زود غروب می کند ، ماه و ستاره و کهکشان هم که می آید زود طلوع دارد ! ابرها که می آیند زودگذرند و آسمان را شکنجه می دهند و می روند!
پس چه کسی همزبان آسمان باشد؟.
چه کسی همراز آسمان باشد…آسمان رازش را درونش نگه داشته چون نه همزبانی دارد !، و نه همدلی!پس همان گریه بهتر است!…
چون هر چه همزبان و همصحبت با او باشند یکرنگ نیستند و خیلی زود آسمان آبی را تنها می گذارند…!ابرها می روند ، خورشید ، ستاره ، ماه و… نیز خیلی زود می روند!
شما بگویید همزبان آسمان کیست؟



جمعه 7 مهر 1391برچسب:, |

 

پروردگارم ،مهربان من



 
از دوزخ این بهشت، رهایی ام بخش!



 
در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است



 
و هر زمزمه ای بانگ عزایی



 
و هر چشم اندازی سکوت گنگ و بی حاصلی ...



 
در هراس دم می زنم
در بی قراری زندگی می کنم



 
و بهشت تو برای من بیهودگی رنگینی است



 
من در این بهشت ،



 
همچون تو در انبوه آفریده های رنگارنگت تنهایم.




"تو قلب بیگانه را می شناسی ، که خود در سرزمین وجود بیگانه بودی"




"کسی را برایم بیافرین تا در او بیارامم"




دردم ، درد "بی کسی" بود

 
« دکتر علی شریعتی»
 






 



جمعه 7 مهر 1391برچسب:, |

 

عکسهای عاشقانه و احساسی ( مهر) - www.taknaz.ir

من تو را دوست دارم..

دیگری تو را دوست دارد..

دیگری دیگری را دوست دارد..

و این چنین است که ما تنهاییم..
 

وقتی کبوتری شروع به معاشرت

با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند،

ولی قلبش سیاه میشود.

دوست داشتن کسی که لایق دوست

داشتن نیست اسراف محبت است
 

                                       دکتر شریعتی



جمعه 7 مهر 1391برچسب:, |

 

قلب من در هر زمان خواهان توست

این دو چشم عاشقم مهمان توست

گرچه لبریز از غمی درمانده ای

این نگاهم در پی در مان توست

در میان ظلمت شبهای غم

چلچراغ قلب من چشمان توست

در کنارم لحظهاای آسوده باش

همدم دستان من داستان توست

 

عکسهای عاشقانه و احساسی ( مهر) - www.taknaz.ir



جمعه 7 مهر 1391برچسب:, |